
الان در باره شخصی که این فرمان صادر شده، چیزی نمی دانم، اما محتوای آن شگفت است. شاه خطاب به «میرزا محمد شفیعا» می گوید که بداند که هیچ کس را جز شاه ندارد و «پدر و مادر او ماییم». حتی می گوید، اگر بمیرد، «حج و روزه و نماز او را خود خواهیم خرید». از او در برابر آزار مردم حمایت می کند، و می گوید «اخراجات و مقرری» او را از سرکار خاصه شریفه می دهد. شاه از این که برای او طعام بد درست شده، ناراحت است و می گوید «هرگاه زر نقد دهیم» چرا باید طعام بد پخته شود. باید طباخ خوب بیاورند، و غذای خوب برای او درست کنند. فرمان در ربیع الاول 1015 صادر شده است.
با این که فرمان با ثبت تایخ آن در پایانش تمام می شود، دوباره متن ادامه می یابد. شاه می گوید، می دانم که آن عالیجاه را کار های مهم زیاد است، اما از او می خواهد ملازم قابل اعتمادی را بگمارد تا اگر کسی از «خادمان حرم علیه عالیه» گرفتاری بیماری شد، برای او آش هریر درست کنند، آن هم همان گونه که حکیم معین می کند. در ضمن، اشاره می کند که طعام و میوه برای سیمایون حاکم گرجستان هم طبق مقرری ادامه یابد. از این سیمایون در کتاب «تاریخ سلطانی» که با نام گمراه کننده از شیخ صفی تا شاه صفی چاپ شده، چند بار یاد شده که مربوط به دوره محمد خدابنده پدر شاه عباس است.
متن فرمان:
حکم جهان مطاع شد آنکه وزارت و اقبال پناه عزت و اجلال دستگاه آصفی شمساً للوزاره و الاقبال، میرزا محمد شفیعا میرزای عالمیان بداند که بر نواب همایون معلوم است که آن عالیجاه را الاّ نواب همایون هیچ کس نیست، و پدر و مادر او ماییم، و تا سر نواب همایون به سلامت است کاستی در هیچ چیز او نخواهد بود، و بعد از آنکه به رحمت حق تعالی واصل شود، حج و روزه و نماز او را خود خواهیم خرید، او را از آزار مردم چه دغدغه است، و به نفس نفیس به مهمّات آن عالیجاه باز می رسیم. می باید که به جمیع کار و بار سرکار خاصه شریفه که در دار السلطنه قزوین است، خود به واجبی، به آنها رسیده، خصوصا سرکار خادمان حرم علیه عالیه که اخراجات و مقرری ایشان را از سرکار خاصه شریفه می دهیم. و طعام بد جهت مقرری ایشان طبخ می نمایند! هرگاه زر نقد دهیم، چرا تحویلداران، طعام بد [برای] ایشان طبخ نمایند؟ می باید که یک ملازم اعتمادی خود را بر سر ایشان تعیین نماید که به مصالح طعام خادمان، به واجبی برسد، و خوب طبخ نمایند، و اگر تقصیری در مصالح و طبخ از آن جماعت واقع شود، ایشان را به جزا رساند، و خود هر محل بر مصالح و طعام آنها باز رسد، و در عهده شناسند. تحریرا فی شهر ربیع الاول 1015
[تتمه]:
می دانم که آن عالیجاه را کار و مهم بسیار است، و خود نمی تواند که به آنها باز رسد. ملازم اعتمادی آن عالیجاه بر سر آنها باز دارد، که به نوعی که فرموده ایم عمل نماید. (…صح) مقرر است که اگر احیانا احدی را از خادمان حرم علیه عالیه حالت بیماری و یا عارضه رو دهد، آش هریر هر قسم که حکیم مقرر دارد، سرانجام می نموده باشد، و از طعام مقرر ایشان کم نماید، و طعام مقرری به دستور می داده باشد، و در این باب قدغن و در عهده شناسند. مقرر است که طعام و میوه مقرری جهت سیمایون خان والی گرجستان است را به دستور که مقرر بود، حدی موقوف ندارد، و در عهده داند.