
- تصمیم مراکز دانشگاهی برای حذف نسخه های کاغذی نشریات و پایان نامه ها، کار درستی است که باید چند سال قبل صورت می گرفت، اما از این جهت ناقص است که وزارت علوم و نهادهای وابسته، در باره حذف کتاب در سیستم دانشگاهی و کتابخانه ای خود، و تبدیل آن به فایل های دیجیتال با کیفیت و قابل سرچ کاری انجام نمی دهند. هرچه هست، همین اقدام مثبت، باید سرمشق سیاست گذاری مربوط به کتاب در کشور باشد.
- عقب مانده ترین بخش در این زمینه وزارت ارشاد است که طی پانزده سال گذشته در این زمینه کاری انجام نداده و هیچ طرح مثبتی را پیگیری و حمایت جدی نکرده است. [اگر انجام داده، گزارش بدهد]. یک مشکل، صرف نظر از عادت مردم به کتاب کاغذی، جایگاه کتاب و وابستگی جماعت زیادی به ارتزاق از آن است که مانع جدی بر سر راه توسعه علم شده است. اینها ارشاد را هم در بند خود گرفتار کرده اند. مسلما اگر سیاست گذاری درستی انجام شود، و سیستم بازار کتاب از نسخه های کاغذی به سمت نسخه های دیجیتالی برود، هم ناشران کمتر آسیب می بینند و هم وضع رو به تغییر می رود.
- مسأله این است که هزینه ای که بابت کاغذ به هدر می رود، می تواند در کار نسخه های دیجیتالی، سرمایه گذاری شود و وضع علم و آموزش و یادگیری را در کشور تغییر دهد. حمایت ارشاد باید مشروط به انتشار نسخه های دیجیتالی از کتابها باشد. باید ارشاد از کتابی خریداری کند که ناشر قول دهد، نسخه دیجیتالی آن را هم منتشر می کند. این قبیل مسائل باید مصوب شود. اگر ارشاد از ده پانزده سال قبل که مصوب کرد سی دی کتاب را برای مجوز بگیرد، آنها را گردآوری و سامان دهی کرده بود، و مبالغی هم در ازای کارهای ارزشمند پرداخت کرده بود، و برای ارائه آنها برنامه نویسی شده بود، ما الان وضعیت بسیار عالی داشتیم. در واقع، هزاران کتاب خوب را می توانستیم در یک برنامه قرار داده و از معلومات آنها به راحتی استفاده کنیم. اکنون این دسترسی را نداریم.
- آموزش و پرورش هم مثل دانشگاهها، از این زاویه باید به این روند کمک کند، و به تدریج زمینه را برای تغییر مفهوم انتقال علم از کتاب به ذهن تلاش کند. این کار نیاز به آموزش و فراهم کردن امکانات دارد. متاسفانه وضع بد اقتصادی دولت به این مسأله کمک کرده تا کاری صورت نگیرد، زیرا پول کافی برای سرمایه گذاری وجود ندارد. اینها فرصت های در حال از دست رفتن است. باید مدارس غیر انتفاعی که می توانند با تکیه به درآمدها کاری انجام دهند، در این زمینه فعال شوند و از آنها خواسته شود. این حداقل کاری است که می شود انجام داد.
- کهنه گرایی در نظام آموزشی ما موج می زند و چسبیدن به کتاب کاغذی هم بخشی از آن است. این در حالی است که در رشته های علوم پایه، علوم و فنون، و پزشکی، کتاب کاغذی تا نود درصد حذف شده و کسی به آن توجهی ندارد. کتاب را برای کودکان و پیران می توان نگه داشت، اما ذهن جوانان را باید تغییر داد و عادتشان را به کتاب از آنان گرفت. معلمان باید تشویق کنند که دانش آموزان از کتابهای دیجیتالی استفاده کنند و مشوق هایی برای آن قرار دهند.
- نکته مهم این است که مردم دریابند و آموزش ببینند که چه اندازه می توانند به راحتی از متن های دیجیتال استفاده کنند. این نیاز به برنامه های متنوع دارد. مشکل این است که نسخه های دیجیتال هم هنوز همان پی دی اف های رایج است که باز هم باید نشست و خواند. باید این ها را تبدیل به متن های قابل سرچ کرد.
- از سوی دیگر، بسیاری از مردم، اطلاعات خود را از اینترنت می گیرند، و چون بسیاری از کتابها به معلومات دیجیتالی در اینترنت تبدیل نشده، سبب شده است تا دانش مردم ناقص و ناکافی باشد. این ظلمی است که به علم و دانش می شود. سیاست گذاری فرهنگی باید طوری باشد که تمامی معلومات مهم، از طریق سایت ها و معلومات دیجیتالی در اختیار مردم قرار گیرد که به اشتباه نیفتند.
- سالهاست که نسخه های کاغذی کتابهای مرجع از دور مراجعه خارج شده و مردم معلوماتشان را از طرق دیگری به دست می آوردند. تالار مرجع ما در کتابخانه مرکزی، خلوت ترین بخش کتابخانه است. این در حالی است که همین کتابهای مرجع، به فایل های دیجیتالی تبدیل نشده است که مردم معلومات درست از آنها بگیرند. اگر در این زمینه کاری صورت گرفته، بیشتر توسط افرادی است که شخصا دست به این کارها زده اند. مرکز نور قم هم کارهای خوبی کرده اما مدتهاست در این زمینه درجا زده است و دنبال کردن منافع مادی، سد راه پیشرفت آن شده است. این کاری ملی است نه کاری سودآور. اخیرا قیمت مقالات نورمگز را بیش از دو برابر افزایش داده اند. همیشه باید میان کار ملی با کاری که از آن درآمد می خواهیم فرق گذاشت.